رسانه تحلیلی تصویری بهمن، گروه فرهنگ و اندیشه –سیدمحمد نیاکی: در برههای از تاریخ به سر میبریم که استفاده از فناوریهای دیجیتال رایج شده و وابستگی بشر به این فناوری به بالاترین حد خود رسیده است، عصری که در آن فناوری بخشی از بازی نیست بلکه خود بازی است.
در دنیای عصر دیجیتال، فاکتور سرعت عامل اساسی و تعیینکننده برتری به حساب میآید و بر عکس عصر صنعتی که ماهیهای بزرگ ماهیهای کوچک را میبلعیدند، در این عصر ماهیهای سریع ماهیهای کند را میبلعند.
حال در این عصر که اقتضائاتش چه به صورت خواسته و چه ناخواسته بسیاری از فرهنگها و تمدنهای جهان را تحت تاثیر خود قرار داده و منقلب کرده است، کشور ما ایران نیز با همه مختصات تاریخی و فرهنگی که دارد در مواجهه با این اقتضائات دچار چالشهای بزرگ و کلیدی شده است که بعضا یا درکی از این چالشها نداشتهایم تا وجودش را حس کنیم و به رسمیت بشناسیم و یا ماهیهای کندی بودیم که ماهیهای سریع در اولین حرکت ما را بلیعدند و ما تسلیم سرعت غولهای دیجیتال در جهان شدیم و یا به کل همه اقتضائات عصر حاضر را نفی کردیم و با همان نسخه 30 سال پیش داروهای مسکنی به خود تزریق میکنیم تا در ظاهر سالم به نظر بیاییم.
تنظیمگری محتوا
یکی از چالشهای مهم و کلیدی این عصر در جهان و به خصوص ایران، تنظیمگری(رگولاتوری) محتوای صوتی و تصویری در بستر فضای مجازی است. در این سالها با توجه به فراگیری و دسترسی اینترنت در جهان ارتباط تنگاتنگی بین سه حوزه فناوری اطلاعات، مخابرات و رسانه ایجاد شده، به عبارتی پدیده همگرایی ناشی از فراگیری اینترنت در جهان روز به روز نوع نگرش به خدمت رسانی در فضای صوت و تصویر فراگیر و مقررات حاکم بر آن را با ورود بازیگران جدید به این عرصه پیچیدهتر میکند.
پدیده همگرایی و مقررات حاکم بر آن به جهت تنظیمگیری در همه نقاط جهان یک پیوست مهم فرهنگی دارد که متناسب با هنجارهای موجود در هر جامعهای تنظیم و اجرا میشود. مثلا در آمریکا MPAA انجمن سینمایی آمریکا یا انجمن تصاویر متحرک آمریکا که از پنج استودیو بزرگ آمریکا یعنی والت دیزنی، پارامونت پیکچرز، یونیورسال، برادران وارنر و سونی پیکچرز و سرویس استریم نت فلیکس تشکیل شده است مسئول کنترل و درجهبندی محتوا است و با توجه به شاخصههایی مانند خشونت، برهنگی، زبان و ... آثار سینمایی و اقلام تبلیغاتی آنها را درجه بندی سنی میکند.
مفهوم تنظیمگیری محتوا در ایران چند سالی (حداکثر 6 سال) است که بصورت جدی مطرح شده و کشمکشهایی را به دنبال داشته است. آخرین و جنجالیترین این کشمکشها در چند ماه اخیر و با تغییر رئیس و رویکرد ساترا ( سازمان تنظیم مقررات رسانههای صوت و تصویر فراگیر) که وابسته به صدا و سیما است با پلتفرمهای وی او دی مانند فیلیمو، نماوا، فیلم نت و ... رخ داده است. پلتفرمهایی که این روزها در رقابت با صدا و سیما در جذب مخاطب روند رو به رشدی را داشته و بسیاری از کارشناسان رشد این پلتفرمها و عملکرد ضعیف صدا و سیما در تولید و کسب اعتماد عمومی را دلیلی بر تبدیل روزافزون مخاطبان صدا و سیما به کاربران این پلتفرمها دانستهاند.
تکرار مکررات
اگر بخواهیم در تاریخ سینمای ایران مروری بر کنشها و واکنشها پیرامون ممیزی و سانسور توسط نهادهای تنظیمگر اعم از وزارت ارشاد، سازمان صدا و سیما و ... داشته باشیم با خیل زیادی از مصاحبههای قبل انقلاب تا بعد از انقلاب توسط طیفهای مختلف روشنفکران تا سوپر حزباللهیها مواجه میشویم که همه در مقابل ممیزی، خود و اثرشان را هدر شده فضای سانسور میدانند ولی در عمل به خصوص در سالهای بعد از انقلاب و به ویژه در سالهای اخیر سانسور ولو یک ثانیه، ابزاری است برای تبلیغ و "ننه من غریبم" بازیهای کمپینهای تبلیغاتی فیلمها تا شاید دوزار بیشتر بفروشند و دیده شوند. حتی عکس آن هم اتفاق افتاده، بارها شده فیلمساز و تهیهکننده قصد موجسواری بر روی موج تبلیغاتی سانسور را ندارند ولی عملکرد و نوع مواجهه نهادهای تنظیمگر به شیوهای است که خود به خود اثر توسط نهاد تنظیمگر تبلیغ معکوس شده و به جای دیده نشدن اثر، بیشتر در کانون توجه مخاطبان قرار میگیرد.
تاریخچه تنظیمگیری در ایران دو تجربه مهم را در خود ثبت کرده است که بدون نادیده گرفتن آنها قطعا به بیراهه خواهیم رفت. یکی از این تجربیات مواجهه با دستگاه ویدئو در دهه 60 که ممنوعیت آن در سال 1372 برداشته شد و دیگری ممنوعیت استفاده از ماهواره توسط مردم بود.
سید مرتضی آوینی در مقاله کمتر خوانده شدهاش با عنوان "تکرار مکررات" بصورت غیر مستقیم تنظیمگری در ایران را به سفر شازده کوچولو به ستاره اول تشبیه کرد و نوشت:
حکایت ما، حکایت آن پادشاه است که شازده کوچولو در ستاره اول دید، پادشاه فرمانهای عاقلانهای میداد چرا که علاقهمند بود که فرمانهایش اجرا شود. مثلا وقتی شازده کوچولو میپرسید: اجازه هست بنشینم؟ پادشاه میگفت: به تو فرمان میدهم که بنشینی. و یا وقتی شازده کوچولو از شدت خستگی خمیازه میکشید، به او فرمان میداد که حتما خمیازه بکشد و رودربایستی نکند! و چون شازده کوچولو میگفت: دیگر خمیازهام نمیآید، پادشاه فرمان میداد که: خب! حالا که این طور است به تو فرمان میدهم گاهی خمیازه بکشی و گاهی هم نکشی
آوینی در ادامه نوشت :
می خواهم بگویم تکلیف ویدئو را آن وقت میبایست روشن میکردیم که ویدئو شهرهای کشور ما را تسخیر نکرده بود. حالا که حتی در یک شهر مذهبی مثل کاشان حدّاقل پنج دستگاه ویدئو وجود دارد و قیمت آن هم، هم طراز با سایر وسایل برقی مجاز است و کرایه نوار حتی از ماست پاستوریزه (!) هم ارزانتر است، درست آن است که بگوییم ویدئو تکلیف ما را روشن کرده است و چند وقت دیگر ماهواره تکلیف ما را روشن خواهد کرد!
فرهنگ پلیسی برای یکسانسازی تفاوتها
نادر ابراهیمی در هماندیشی دین از چشم سینما در سال1375 در مواجهه با ممیزی و شیوههای تنظیمگری آن سالها چنین میگوید: ((بچهها را نگاه کنید! دخترها و پسرهای نوجوان و جوان را نگاه کنید! ما واقعا هفده سال پیش، از نظر اعتقاد و ایمان دینی و امید به این که دین میتواند وسیله سعادت و تعالی انسان باشد، همین جا بودیم که حالا هستیم؟ ما حالا، عمدتا و اساسا، ترس را به جای ایمان نشاندهایم. یک روز دلمان میخواست حالا دلمان از ترس میلرزد. پنهان کاریها را نگاه کنید، موذیگریها را نگاه کنید! زیر پوشش همین ممیزی، فیلمهایی ساخته شده است و میشود که مردم را دیوانهوار به سوی ماهواره و نوارهای ویدئویی غیرقانونی میراند. آن وقت، پلیس دخالت میکند تا ماهوارهها و نوارها را جمع کند. این یعنی فرهنگ پلیسی، نه فرهنگ دینی.))
مهمترین مشکل نهادینه شده در نهادهای تنظیمگر در ایران (از تنظیمگری در مورد مسئله حجاب در جامعه تا تنظیمگری محتوا در فضای مجازی تا صیانت از فضای اینترنت و ....) این است که یا آنقدر به جهت سرعت درک مسئله و ارائه راهکار عقب افتادهاند که به ناچار توسط غولهای رسانهای و دیجیتالی جهان خورده میشوند و بدون هیچ کنشی فقط مجبور به رفتارهای تدافعی هستند و یا همه چالشهای اقتضایی عصر حاضر را در وهله اول با عینک پلیسی-سیاسی نگاه میکنند و راه حل مواجهه را در شعار، فرهنگی دانسته ولی در عمل با بگیر و ببند و ترس و تهدید پیش میبرند.
طبقهای از مدیران فرهنگی با رفتارهای پلیسی- سیاسی که همچون پادشاه ستاره اول در داستان شازده کوچولو علاقهمند به اجرای فرمانهای خود بدون در نظر گرفتن تحولات و شاخصههای فرهنگی و جامعه شناختی هستند و نسخه دهه 60 در مواجهه با ویدئو و ماهواره را برای این روزها با اصلاحاتی مدرنتر بیان میکنند و کلیدواژه اصلی آنها از دهه 60 تا با امروز سالمسازی، محتوای پاک، محتوای سالم و... برای خانوادههاست.
این شیوه مدیریت و تنظیمگری محتوا طی این سالها همانند دهه 60 و 70 مردم را به سمت مصرف بیشتر محتواهای خارج از این چارچوب در فضاهای غیررسمی، غیر ایمن و بدون کیفیت میکشاند که نه تنها هدف تنظیمگر محقق نمیشود بلکه بصورت ناخواسته فضاها و بسترهای کاذب غیر قابل کنترلی توسعه مییابد.
در واقع نهاد فرهنگی در جهت ارتقا فرهنگ عمومی کشور و نه حتی، حفظ فرهنگ و ارزشهای عمومی کشور هدفی را مشخص و برای تحقق آن تلاش میکند اما در عمل مسیری را طی میکند که نه تنها فرهنگ عمومی کشور حفظ و ارتقا پیدا نمیکند بلکه خروجی رفتارها، بیاعتمادی به ارزشها و غرق شدن قیمت ماست با آرمانهای بشیریت و تنظیمگری محتوا با هم در یک کاسه خواهد شد.
چه باید کرد؟
تنظیمگری محتوا در فضای مجازی به خصوص در این ایام که دعواهای مابین ساترا و پلتفرمهای نمایش خانگی روز به روز جدیتر میشود نیازمند به تنظیمگری است که بیشتر از رفتارهای سلبی کُند دارای رفتارهای ایجابی، شفاف، سریع و منعطف باشد. نبود یک تنظیمگر با چنین رفتارهایی بیشتر به ضرر مردم و به سود پلتفرمهایی است که در نبود تنظیمگر پیشرو سود خود را از حقوق کاربرانی دریافت میکنند که نمیتوانند حقوق کاربری خود را از پلتفرمها دریافت و یا مطالبه کنند. کاربری که در فضا کنونی نه هنجارهای او (از هر طبقه و سلیقه اجتماعی) مورد توجه قرار میگیرد و نه کیفیت خدمات رسانی و ...
تنظیمگری محتوا با نامهنگاری و خط و نشان کشیدن و تهدید، همان سرانجام دستگاه ویدئو و ماهواره را خواهد داشت. ای کاش با استفاده از تجربه داخلی خودمان و بسیاری از کشورهای دنیا زنجیره تنظیمگری از پشتوانه قانونی شفاف و صریح ( بدون اینکه قاضی، مجری،رقیب و تنظیمگر یکی باشد) تا ساز و کارهای شفاف ارزیابی، ارزشگذاری و رده بندی محتوا زمینهای باشد برای تنظیمگری بستر ارائه محتوا در راستای دریافت خدمات بهتر، آگاهی قبل از انتخاب و مقایسه و آگاه شدن از نیازها برای کاربران با در نظر گرفتن طیفها فکری و سلیقههای متفاوت فرهنگی و هنجاری در جامعه که یقینا پلتفرمها به جهت هدفگذاریهای اقتصادی که برای کسب کار خود دارند نمیتوانند محور اجرای آن باشند و نیاز به همان تنظیمگر پیشرو و منعطف با در نظر گرفتن همه تنوعهای اجتماعی و فکری وجود دارد.
/انتهای پیام/